ســـلام به نازانــــــــــــــــی های
.
.
اول از همه تقدیم به همه تــــــــــیــر مـــاهــی هـا
البته هیچ کس به پای شهریوریا نمیرسه ...
اینم چنتا عکس نوشته باحال و شیرین ...
!!!!!
اینه که میگن هوا تو دارم !!
پدر شی همینه، میفهمیییییییییییییییییی ؟؟
.
.
حالا نوبت جوک :
قاضی: چرا دوست دخترت رو کشتی؟
پسر: اس ام اس 250 کلمه ای واسش فرستادم اون فقط جواب داد ok!
قاضی: شما تبرئه شدی میتونی بری
.
.
.
دوست بابام, بچه ی 2 سالشُ صدا میکنه “حاج سیّد مَـــهدی” …
22 ساله هستم, منزل “مـَـــــرتیکه” صدام می زنن!!!
.
.
.
یک مرد مجرد برای هضم دلتنگی هاش گریه نمی کنه
میره 2015 PES بازی می کنه !
زن واسه هضم دلتنگی هاش گریه نمیکنه
خریـــــــــد میکنه !!!
.
.
خسته شدممممم نظر بذاااار
دختره تو اتوبوس از ایستگاه اول تا اخر دستش تو دماغشه
1ساعت بهش زل زدم بلكه خجالت بكشه
برگشته به من میگه آقا مزاحم نشو من نامزد دارم.
امروز تو دانشگاه دختره از کنارم رد شد و یه کاغذ داد بهم..
.
.
.
بازش کردم نوشته بود الکی مثلا بهت شماره دادم
مملکت که نیس
امسال عید علاوه بر میوه و شیرینی باید چند گیگ اینترنتم
برای پذیرایی از مهمونامون بخریم؛
وسط مهمونی هم هی بگیم خواهش میکنم تعارف نکنید
از اون فیلم گنده ها هم دانلود کنید
مهمون هم بگه دست شما درد نکنه آخه چند جای دیگه رفتیم
کارت حافطمون کامل پر شده سر فرصت خدمت
میرسیم فیلم سینمایی دانلود میکنیم!
نیمه شب از قلبم پرسیدم: چرا اندکی خواب هم به چشمان من نمی آید؟؟
.
.
.
گفت: چون بعدازظهر مثل خر خوابیدی!
اسفند ماه هر سال مردانی از سرزمین پارس به پا خواهند خواست...
.
.
.
تا از پنجره ها آویزان شده و شیشه ها را پاک کنند....
مامانم این روز ها که خونه تکونی عیده هر روز صبح یک قرص ویتامین میده
به زور بخورم تا شب مثل اسب ازم کار میکشه .
.
نمی دونم چی توی اون قرصه هست که صدامم در نمیاد.
من اگه راننده وَن گشت ارشاد میشدم
.
.
.
.
بعد از این که ماشین پر میشد گازشو میگرفتم میرفتم شمال...!!!
والا یه ماشین پر از آدمهای پایه کلی حال میداد
حکیمی را پرسیدند که ازدواج کردن چه حکمی دارد ؟؟؟؟
حکیم فرمود::::::
ب مانند مستراح ماند
مریدان پرسیدن چرا ای حکیم دانا ؟؟؟؟
فرمود:::::::
چون که آنان ک بیرون مستراح اند
شوق ورود ب آن را دارند
و انان ک داخل اناند شوق خروج !!!!!!!
و این مثال همه را قانع کرد .............!!!!!
سلام به دوستای گلم
حال و هوای پاییزیتون چطوره ؟ خوش میگذره ؟
سری جدید طنزنوشته ها رو بخونید و لــذت ببرید
” دیدگانت از همیشه شادتر / شهر قلبت زنده و آبادتر
غصه هایت دم به دم ای مهربان / در گذرگاه زمان بر بادتر “
…
صبح رفتم واسه صبحانه پنیر بگیرم . . .
به فروشنده میگم اندازه ۲ هزار تومن پنیر می خوام
یه تیکه کوچولو گذاشت رو ترازو، گذاشتم دهنم ،گفتم بدک نیستش از همین بدین
برگشته میگه : همین بود دیگه خوردیش
خدا این ارزونی رو از ما نگیر
.
.
.
تو زندگیت مثل درخت فندق باش…
یادم نیس چرا ولی حالا تو باش ضرر که نمیکنی !!
دمت گرم
.
.
.
زنگ زدم کافى نت رفیقم برام انتخاب واحد کنه
گفت چى بردارم ؟ گفتم دو واحد عمومى بقیه اش تخصصى
یعنى پیازو سیب زمینى رو هم به این راحتى سفارش نمیدن
.
.
.
انسان های بزرگ هیچگاه به کوچکی فردایشان نگاه نمیکنند
چون از بزرگی امروزشان فردایی کوچکتر خواهند ساخت …
منم نفهمیدم !
ولی خیلی با کلاس بود گفتم بگم خوبه
.
.
.
۵۰ تومن گذاشتم ته کمد زیرِ لباسام
که یادم بره و بعدا ببینم روحم شاد شه
الان ۶ ماه گذشته ، ساعتی نیست که بهش فکر نکنم
.
.
.
دختر همسایمون بس که از خونه بیرون نیومده روابط عمومیش ضعیفه!
یه بار آش نذری پخش میکردن اومد آیفونمونو زد گفتم کیه؟ گفت آشه!
بیچاره آیفون خونمون از شدت خنده اتصال کرد
.
.
.
دختر عموم ۵ سالشه هزارتا فرند تو فیسبوق و لاین و… داره !
اونوقت من همسن این بودم شبا تلویزیون رو از برق میکشیدم
سمندون از توش نیاد بخوره منو
.
.
.